سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبان خردمند در پس دل اوست ، و دل نادان پس زبان او . [ و این از معنیهاى شگفت و شریف است و مقصود امام ( ع ) این است که : خردمند زبان خود را رها نکند تا که با دل خویش مشورت کند و با اندیشه خود رأى زند ، و نادان را آنچه بر زبان آید و گفته‏اى که بدان دهان گشاید ، بر اندیشیدن و رأى درست را بیرون کشیدن سبقت گیرد . پس چنان است که گویى زبان خردمند پیرو دل اوست و دل نادان پیرو زبان او . ] [نهج البلاغه]

دل نوشته های من !



به نام خدا یکشنبه 86/2/16 ساعت 5:8 عصر

اول از همه سلام به خودم ( حالا میگم چرا ! )

بعد هم سلام می کنم به شما که الان داری اینو می خونی !

این دومین تجربه من توو کار وبلاگه . قبل از این یه وبلاگ داشتم ( و البته هنوزم دارم ) که خودم خیلی باهاش حال نمی کنم . این وبلاگ بیشتر جنبه خبری داره . منم که خبر نگار نیستم ، پس مجبور بودم که از جاهای دیگه خبر بذارم ( یکی نیست به من بگه آخه پسر خوب ! کی به تو گفته که بری وبلاگ بزنی ، تازه اونم از نوع خبری ؟ ! )

خودم کلا از این کار ( یعنی Copy – Past ) خوشم نمیاد . همیشه دوست داشتم یه وبلاگ بزنم که توش حرف خودم باشه نه حرف کس دیگه یا جای دیگه . با این حال تا حالا وقت نشده بود ، ولی امیدوارم از این به بعد بتونم واسه این کار وقت بذارم . ( این دلیل اول برای ساختن این وبلاگ )

من توو این وبلاگ می خوام بیشتر حرفای دلمو بنویسم ، به اضافه خاطرات روزانه یا چیزایی که به نظرم جالب بیاد ( اینم دلیل دوم ) . بر خلاف وبلاگ قبلیم ، دیگه برام مهم نیست اینجا چقدر بازدید کننده داشته باشه یا اصلا نداشته باشه . من نمی خوام اینجا مردم رو الاف کنم . فکر هم نمی کنم حرفایی که اینجا می نویسم به درد کسی غیر از خودم بخوره ! ولی حرفایی که میزنم مخاطب داره . این مخاطب میتونه شما باشی که الان داری اینجا رو میخونی یا خودم و یا اینکه جفتمون !

این کار دست کم یه خوبی داره ؛ اونم اینه که مدت ها بعد یا شاید سال ها بعد ( اگه زنده بودم ) وقتی خودم میآم اینجا رو می بینم ، واسم تجدید خاطره میشه و این فکر می کنم خیلی خوب باشه ( واسه همین بود که اول به خودم سلام کردم( :D

یه چیز دیگه هم بگم :

این ترم که خونمو عوض کردم یه جورای خیلی بد شده . تلفن اینجا مشکل داره ، نمیشه از خونه به اینترنت وصل شد واسه من که به نظر خودم به اینترنت معتاد شدم این خیلی سخته ، ولی خب چه میشه کرد ، فعلا همینیکه هست !
اگه تلفن اینجا درست نشه ، مجبورم از دانشگاه آپ کنم ولی خوشم نمیآد . دوست ندارم از آشناها کسی اینجا رو ببینه ( فعلا که نظرم اینه ، حالا بازم بستگی به این داره که چطوری بنویسم )

حالا دعا کنید تلفن خونه هرچه زودتر درست بشه

فکر کنم واسه پست اول زیادی حرف زدم .

شاد باشید و خوشحال

تا بعد . . .

خدا نگهدار 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: ناشناس